۳. [مجاز] معشوق: هر کجا جلوه کند آن بت چالاک آنجا / خواهم از شوق کنم جامهٴ جان چاک آنجا (جامی: ۴۰ ).
�از این زبان ها، نوشته هایی از سدهٔ پنجم تا هشتم میلادی به جا مانده است. این دو زبان پس از آمدن قوم�ترک تبار�اویغور�در سدهٔ نهم میلادی منقرض شدند.
نام لات در قرآن سورهٔ نجم به همراه دو بت دیگر به نامهای عزی و منات که به عنوان دخترانِ اللات (لات) مورد ستایش اعراب بودند، ذکر شدهاست و نیز در سورهٔ فجر به قوم عاد اشاره شده که مطابق کاوشهای باستانشناسی انجامشده در ارم آنها برای حفاظت از قومی به همین نام از لات مدد میجستهاند.[۶]
تندیسی که به صورت های گوناگونی چونانسان یا موجودات افسانه ای ساخته می شود و آن را همچون خدا یا به منزلۀ مظهر یا نمادی از خدا یا قوای فراطبیعی می پرستند. این واژه در قرآن به صورت اوثان (جمع وَثَن) و اَصنام (جمع صَنَم) به کار رفته است. به اصطلاح اوثان، که به عقیدۀ اغلب مفسران بت هایی از جنس سنگ است، سه بار در قرآن اشاره شده است (حج، ۳۰؛ عنکبوت، ۱۷ و ۲۵).
مجموعهای از گفتاوردهای مربوط به لات (بت) bet303 در ویکیگفتاورد موجود است.
الوحدة الأساسية للمعلومات في الحوسبة والاتصالات الرقمية
• فرهنگ کوچک زبان پهلوی، دیوید نیل مکنزی، ترجمه مهشید فخرایی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران، ۱۳۷۹
↑ «بازگشت حمید نعمتالله با «بُت»». خبرگزاری میزان. دریافتشده در ۲۰۲۵-۰۲-۰۲.
این کلمه در نوشته های تازی به صورت «بدّ» (جمع آن : بدَده ) به کار رفته است که هم به معنی «صنم » است ، هم به معنی بتکده و هم خود بودا. تهیه خوراک و پوشاک
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف
" إِنْ كَانَ عِنْدَكَ مَاءٌ بَاتَ فِي شَنٍّ فَٱسْقِنَا وَإِلَّا كَرَعْنَا " . قَالَ عِنْدِي مَاءٌ بَاتَ فِي شَنٍّ . فَٱنْطَلَقَ وَٱنْطَلَقْنَا مَعَهُ إِلَى ٱلْعَرِيشِ فَحَلَبَ لَهُ شَاةً عَلَى مَاءٍ بَاتَ فِي شَنٍّ فَشَرِبَ ثُمَّ فَعَلَ مِثْلَ ذَٰلِكَ بِصَاحِبِهِ ٱلَّذِي مَعَهُ .
بيانات [لغات أخرى] — سعة التخزين المكافئة بنظام العد الثنائي [لغات أخرى]
ظاهر کمک مالی ساخت حساب ورود ابزارهای شخصی کمک مالی
۱ بازیگران ۲ تولید تغییر وضعیت زیربخشهای تولید ۲.
مترادف بت: الهه، شمسه، صنم، طاغوت، فغ، هیکل، محبوب، معشوق
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . رقیه بهزادی، قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران، تهران، ۱۳۷۳ ه. خ، ص. ۹